Friday, May 25, 2012

تابستون بود




پول داری؟ صد تومن


صد تومن؟ همین الان؟


صد تومن؛ صد تا تک تومن. فکر کنم پنجاه تومن هم بسه. آره. پنجاه 


پنجاه تا تک تومن؟! می خوای چی کار؟


یه پنجاه تومنی بده به من؛ همین. نداری؟ یه سکه. می خوام یه نخ سیگار بخرم

سیگار دارم. خب از اول بگو سیگار می خوام. بردار


گفتم پول. پول. پول. بابا یه سکه پنجاه تومنی به من بدین. + آقا! آقا! یه سکه پنجاه 
تومنی دارین به من بدین؟


چرا این جوری می کنی دیوانه؟ + آقا من از شما عذر می خوام. ببخشید واقعا +. بیا
 بگیر آقا جون. چرا آبرو ریزی می کنی وسط خیابون؟


دکه کجاست؟


اون ور خیابون


کو؟


اونجا. اونجا. رو به روی اون فرش فروشی.
...


سلام قربان. یه نخ مگنا قرمز به من لطف می کنید. ممنونم


کجا داری می ری؟ من کار دارم، باید برگردم. بیا بریم یه جا بشینیم حرف بزنیم. معلوم هست چه بلایی سرت اومده؟ مگه خبرم نکردی که حرف بزنی؟ من غریبه نیستم. می فهمی؟ هنوز می تونی روم حساب کنی. با تو دارم حرف می زنم


دستمو ول کن!


چرا بچه شدی؟ این کارا چیه؟ یه دقه آروم شو


گفتم دستمو ول کن!


...اوکی. تو آروم شو.  ببین! من می دونم که


فقط با من بیا. زیاد طول نمی کشه. قول می دم. اونجا رو نگاه کن! باید برگردیم اون ور خیابون. اون پایین. باهام بیا. باور کن زیاد طول نمی کشه. من آرومم. تو ناآرومی. بیا


من از جزییات باخبر نیستم اما یه چیزایی شنیدم. حرف بزن. من تمام سعی ام رو می کنم. هنوز می تونم کمکت کنم. باور کن می تونم. اتفاقی نیفتاده. منظورم اینه که هیچ اتفاقی نمی تونه اون قدر بزرگ باشه که نشه حلش کرد. بیا چند دقیقه آروم و راحت 
بشینیم تو یه کافه ای، جایی بهم بگو. برام تعریف کن. با هم درستش می کنیم


با هم؟
آره با هم. چرا فکر می کنی کاری از دست کسی برنمیاد؟ چرا فکر می کنی دنیا تموم شده؟


همین جاست. چیز کن... یه مقدار دیگه هم پول بهم بده. نه. صبر کن. این... این قبض رو بگیر. برو بده به اون آقایی که موهای کم پشت داره. بگو دیروز پریروز یه آقایی اومد داد. تحویل بگیر. کار راحتیه


لباساتو دادی بشورن؟ خشکشویی؟ از این عادتا نداشتی


فقط برو تحویلش بگیر. این تنها خواستمه. پولشو بهت برمی گردونم. یه روز برمی گردونم


...بحث پولش نیست دیوانه. می گم از این عادتا


چرا همش حرف می زنی؟ چرا همش بحث می کنی؟ چرا این قدر همه چیز برات عجیبه؟ تو سیگار نمی خری؟ تو لباساتو نمی دی خشک شویی؟ یه کار به این کوچیکی رو هم نمی تونی انجام بدی؟ 


شلوغ نکن... آروم


یه پالتوی زغال سنگی قدیمی بود. خیلی سال پیش تنش دیده بودم. با عجله نایلون روی پالتو رو پاره کرد و روش دست کشید. شروع کرد به چک کردن آسترش. چند جایی پارگی های خیلی ریز داشت. برای چند لحظه پالتو رو داد دست من و پیراهن سفید رنگ و رو رفته شو مرتب کرد. دکمه زیر گردنش رو بست. از جیب عقب شلوارش یه کراوات مچاله شده مشکی درآورد و همین طور که راه می رفت، یقه پیراهنشو بالا داد و کراوات رو گره زد. خودشو مرتب کرد. هر چی جلوتر می رفت قدم هاش کندتر می شد. صدامو نمی شنید. پالتو رو از من گرفت. خیلی آروم انداخت روی دوشش و دستاشو از تو آستینا رد کرد. چند بار شونه شو بالا انداخت و  یقه پالتو رو مرتب کرد. چوب سیگار قدیمی شو از جیبش درآورد. اون یه نخ سیگار که حالا کمی کج و معوج شده بود رو توی چوب سیگارش چرخوند. دست راستش رو توی جیب شلوارش جا انداخت و دنباله پالتوشو عقب داد و دست چپش که چوب سیگارش رو حمل می کرد، طوری که بازو و ساعدش یه زاویه نود درجه بسازن، به سمت سینه ش جمع کرد. همون طور که آروم قدم می زد و آهسته آهسته قوز پشتش را صاف می کرد، سیگار رو گوشه لبش گذاشت و به سمت من چرخید. سیگارش رو براش روشن کردم. سرش رو آروم به نشانه احترام تکون داد. صدامو نمی شنید. جلوتر، کنار خیابون چند تا نیمکت بود. راهشو به سمت نیمکتا کج کرد. یکی رو انتخاب کرد. روشو با دستمال چهارخونه قرمز و آبی ش پاک  کرد و پالتوش رو جمع کرد و نشست و پاشو انداخت رو پاش. سیگارش داشت تموم می شد. آخرین پک رو عمیق زد و چوب سیگارش رو همراه با ته سیگار آروم پرتاب کرد توی جوبی که رو به رومون بود. صدامو نمی شنید. تابستون بود   

5 comments:

  1. با خود چه میکنیم...

    ReplyDelete
  2. سلام آقای پاشاک.من نوشته هاتون رو تو 40 چراغ میخونم.میخواستم بدونم تحصیلاتتون چیه؟و تو دانشگاه چی خوندین؟ واینکه واسه شروع فلسفه از چه کتابایی باس شروع کرد؟
    ممنون میشم جواب بدین.

    ReplyDelete
  3. مجموعه شعر رودئو اثر رضا مرتضوی برنده‌ی جایزه‌ی شعر خبرنگاران و جايزه‌ي ادبي خيام ، توسط انتشارات مروارید منتشر شد . لطفا براي كسب اطلاعات بيشتر به آدرس وب سايتي كه در همين كامنت گذاشته شده مراجعه كنيد . روز خوش .

    ReplyDelete
  4. با نثرتان فاز میگیرم اما با فونتتان نه!!!!بله

    چه میشد سروته این نوشته ها سر نخدارتر بود

    ReplyDelete